دانلود سنتر به وبلاگ خودتون خوش اومدين. 19 اسفند 1391برچسب:, :: 7:18 :: نويسنده : سینا
اين روزها هشداري ، مرتباً به گوش مي رسد كه سخت محتاج تفسير است . شايد خطاب اين هشدار به افراد و گروه هاي خاصي باشد كه در كار توليد هنري هستند . شايد هم گروه هاي وسيع تري را در برمي گيرد . بهرروي ، هراس هشدار دهندگان از "خودسانسوري" است . خاستگاه احساس چنين خطري مي تواند به تسهيل فرآيندهاي مقايسه ميان توليدات هنري در جوامع مختلف برگردد . ترديدي نيست كه در قياس صورت گرفته نوعي ارزشيابي و قضاوت نيز نهفته است و نتيجه قضاوت را مي شود در سمت و سو يا مخاطب هشدار جستجو كرد . در واكاوي معيار و استاندارد موفقيت اثر هنري ، گاهي توجه به اين نكته معطوف مي شود كه نگاه ما به جهان دانسته يا ندانسته آغشته به سطوح مختلفي از پيش فرض ها و ذهنيات است كه معلوم نيست از اجماع فراگير برخوردار باشند . آنچه ميزان مقبوليت آراء در حوزه هاي مختلف از جمله حوزه هنري را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد ؛ نحوه و دامنه انتشار آثار هنري است . اين موضوع مي تواند از دسترسي نامحدود تا حصر و نايابي يك محصول هنري را دربرگيرد . به اين ترتيب ، اذهان و سليقه مخاطب در سطوح فرهيخته تا مصرف كننده صرف از طريق سطح دسترسي به منابع موجود مهندسي مي شود و استاندارد براي تعريف هر شاخصي با اين روند شكل مي گيرد . از جمله پيش فرض هايي كه بسامد بالايي در مباني نظرات اخير دارند ، استفاده از ويژگي هاي ساختاري در انواع مختلف به عنوان سنگ بناي گزارش از واقعيت فارغ از آثار تبعي زندگي جمعي است . به طوري كه اگر بخواهيم مصداق خودسانسوري را در حوزة داستان بررسي كنيم ؛ هرگاه يك نويسندة زن از طرح مباحثي كه از سويي به جنسيت او بازمي گردد و از سوي ديگر آميخته با ارزش ها و ميثاق هاي اجتماعي است ، پرهيز كند ، دچار نوعي "خودسانسوري" شده است . اما وجه ديگر موضوع چگونه است ؟ يعني نويسنده اي كه دچار اين عارضه نيست ، چگونه مي نويسد ؟ از اينجا ، خلط ميان مباحثي در حوزه اخلاق و تكنيك هاي نوشتن ، ابهامي روي موضوع مي اندازد كه تشخيص را دشوار مي كند و به سادگي نمي توان گفت نويسنده اي كه عالمانه و با علم به آثار الگوسازي هنر ، از طرح برخي واقعيات چشم پوشيده است ، دچار خودسانسوري شده است . اگر كاركرد هنر را بهبود زندگي فردي و اجتماعي بدانيم ، از اين منظر ، محاسبه تبعات هر اقدام در حوزه هنر به عنوان رسانه اي كه از امتياز مشروعيت تلويحي برخوردار است ، درزمره تكاليف توليد كنندگان هنري قرار مي گيرد و ناگزير از خلق موقعيت هاي مثبت و موثر مي شوند . ناگفته پيداست كه هر كدام از مفاهيم مثبت و موثر ، مستلزم ، موجوديت درك مشتركي هستند كه در صورت فقدان آن ، محل نزاع به ادراك واژه ها از سوي همه عناصر درگير فرآيند خلق اثر هنري ( ادبي ) تقليل مي يابد .
گاهي براي احتراز از خودسانسوري ، حقوقي را ناديده مي گيريم كه جامعه بشري براي خلق آنها قرباني هاي بسياري داده است و هر گاه سمت و سوي اين رفتار منافع خودمان را نشانه بگيرد ، ناگزير از توليد ساز و كاري براي مقابله با "خود را سانسور نكردن" ، مي شويم . اين فقط يك احتمال است كه مي خواهد روند مساله يابي همچنان ادامه داشته باشد و مانع از تثبيت عقيده اي بشود كه تصور مي كند اجتناب از خوسانسوري پايان اسارت بشر است . نظرات شما عزیزان:
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||
![]() |